به گزارش مشرق، تابستان سال ۱۳۵۹ در واپسین روز خود بود اما هوا همچنان گرمای تابستانی را با خود داشت. در جامعه ایرانی هم هنوز مردم گرم پیروزی نهضت خود بودند و از اینکه تاجدار دستنشانده انگلیس و آمریکا را از تخت سلطنت برانداخته بودند اما مگر میشود سلطهجویان عالم به همین سادگی از خیر کشوری مانند ایران بگذرند؟!
بیشتر بخوانید:
یک روز قبل از شروع جنگ چه اتفاقی افتاد؟
چرا جنگ پس از فتح خرمشهر تمام نشد؟
افکار رهبرانقلاب اسلامی ایران برای استعمارگران افکاری به شدت خطرناک بود. پیروزی ملت ایران به رهبری او یعنی پیروزی افکار رهبر انقلاب ایران. افکار رهبر ایران بر مبانی ستیز با استعمارگران و قطع دست آنها از غارت منابع ثروت استوار بود. او خواهان احیای عظمت و عزت ملتهای غرب آسیا و بلکه تمام ملتهایی بود که در تقسیمبندی غربی به آنها عنوان «جهان سومی» اعطا شده بود. رهبر ایران خواهان احیای دوران شکوهمند تمدن اسلامی بود و همه اینها برای استعمارگران و سلطهجویان بسیار خطرناک مینمود.
انقلابی خطرناک برای استعمارگران
گزارشهای سازمانهای اطلاعاتی بر هراس سلطه جویان میافزود. گزارشهایی که در آنها تأکید شده بود که این افکار استقلالخواهانه بسیار «مسری» است. برای همین بود که وقتی آنها به این نتیجه رسیدند که دیگر نمیتوان جلوی رود خروشان ملت ایران را علیه نظام سلطنت گرفت تلاشکردند تا کسانی دیگر را در مقام رهبری قیام مردم ایران بنشانند. یکی از آن جایگزینها «نهضت آزادی» بود و البته ملت حتی اندک تمایلی نیز به کسی دیگر جز همان رهبر الهی نشان نمیداد.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ آنها امیدوار بودند که کشتی انقلاب در طوفانهایی که یکی بعد از دیگری نمایان میشد غرق شود اما هربار به خواست خداوند و اتحاد مردم ایران حول محور بنیانگذار انقلاب از گرداب حوادث میگذشت. سلطهجویان جهان چاره را در این دیدند که تا هنوز ایران و ایرانیان در آشفتگیهای پس از انقلاب هستند باید کار را یکسره کرد.
آخرین روز شهریور ۱۳۵۹ و در حالی که انقلاب مردم ایران ۱۹ماه بود به یکی از دست نشاندگان خود فرمان آتش دادند. ۳۱شهریور ۵۹ چیزی غریب به ۷۰کشور علیه یک انقلاب ۱۹ماهه با هم متحد شدند و ستاد عملیاتی خود را در کاخهای صدام در بغداد قرار دادند. رژیمبعث، جنگ زمینی، هوایی و دریایی علیه انقلاب اسلامی را به بهانه پایبند نبودن ایران به قرارداد الجزایر، به شکل رسمی شروع کرد.
شورش عمله استعمار
صدام رئیسجمهور وقت عراق که در توهم یک هفتهای جنگ تا پیروزی نهایی به سر میبرد، این نبرد نابرابر را آغاز کرد. او گمان میکرد آخر هفته در تهران خواهد بود آن هم برای جشن پیروزی، چرا که پشت او به حمایت شیوخ مرتجع منطقه که بر چاههای نفت چنبره زده بودند، گرم بود و به تسلیحات غربی و شرقی و اطلاعاتی که از طریق مدرنترین تجهیزات ساخته دست بشر (مانند آواکس و تصاویر ماهوارهای) و همچنین اطلاعاتی که از ستون پنجم دشمنان که به نام «منافقین» (مجاهدین خلق) شناخته میشدند و هم با حمایت دیپلماتیک زورگویان عالم در سازمانی که ظاهرا برای ملتها بنا شده بود (سازمان ملل) و بازوی زورگویی و ناامنسازی این سازمان (شورای امنیت) سلطه داشتند.
صدام، این جنگ را «یومالرعد» نام نهاد، اما در کشور ما به «دفاع مقدس» لقب گرفت، دفاعی که ۲۸۸۷ روز در طی ۸ سال در وسعتی به طول ۱۳۵۲ کیلومتر انجام گرفت. با شروع جنگ تحمیلی و با فرمان پیر روشن ضمیر جماران از نوجوانان گرفته تا کهنسالان از کشاورز و کارگر تا استادان برجسته دانشگاه به میدان نبرد آمدند. ۳۱شهریور ۱۳۵۹ همه تاریکی و ظلمت در برابر دریچهای تازه باز شده قرار گرفت. دریچه که نور را به عالم فرو رفته در تاریکی میتاباند.
۳۱ شهریور در واقع شروع رسمیجنگ بود، اما خیلی قبلتر شواهد و تحرکات عراق، نشان از یک جنگ قریبالوقوع میداد. رژیم بعث عراق قبل شروع حملات گسترده خود، بیش از ۱۵ ماه عملیات نامنظم علیه کشورمان انجام داد. به همین جهت اولین دستورالعمل گسترش ارتش جمهوری اسلامی ایران در تاریخ ۲۷ آبان ماه سال ۵۸ در ارتباط با بحران مرزی در غرب و جنوب غربی کشور صادر شد و نیرویهای زمینی، هوایی، دریایی، ژاندارمری و شهربانی وقت، حرکات نیروهای عراقی را تحت نظر داشتند و نیروی زمینی ارتش نیروهای اطلاعاتی خود را در منطقه خوزستان و غرب، فعالتر کرده بود. جنگ تحمیلی عراق علیه ایران یکی از طولانیترین، خونبارترین و ویرانگرترین جنگهای دنیا پس از جنگ جهانی دوم و البته جزو پرافتخارترین و حماسهآورترین روزهای تاریخ ایران اسلامی است.
۳۱شهریور پیامی با خود داشت، پیامی ظاهرا ترسناک و هولآور، پیامی که فحوای آن این بود که همه جهان علیه یک انقلاب نوپا متحد شده و همه امکانات خود را برای پیروزی ظلمت به میدان آوردهاند. اما چند دهه بعد از پایان جنگ به وضوح دیدیم که چگونه مقاومت به همراه مدیریت جهادی و اتکا به نیرو و فکر جوانان از آن تهدیدها فرصتهای بینظیر ساخت.
شرق و غرب عالم علیه انقلاب اسلامی
انقلاب ایران که بنیانگذارش آن را «انفجار نور» نامیده بود چنان دنیای خفاشان ظلمتپرست را به خطر انداخته بود که سردمداران دو جبهه شرق و غرب جهان را در یک موضوع با هم متحد کرد؛ همانها که کارشان به صفآرایی موشکهای قاره پیمای اتمیعلیه یکدیگر هم کشیده بود. حامیان غربی صدام با شروع حمله عراق به ایران، درحالی که بیش از ۸۰ کشور بهصورت رسمی وغیر رسمی عراق را یاری میدادند جمهوری اسلامی ایران حتی از داشتن حق خرید سیم خاردارکه یک وسیله غیرنظامی محسوب میشد، محروم بود.
آمریکا اصلیترین حامی صدام درجنگ علیه ایران بود. «برژینسکی» مشاور امنیتی کارتر، شروع جنگ منطقهای علیه ایران را راه مناسبی برای جلوگیری ازصدورانقلاب دانست وگفت: «آمریکا درمقابله با انقلاب ایران، باید تقویت دولتهایی راکه توان انجام عملیات نظامی علیه رژیم ایران را دارا هستند مورد توجه قرار دهد.»
این موضوع چنان برای آمریکا مهم بود که برژینسکی به ملاقات سری باصدام درمرزعراق با اردن رفت و به صدام این پیام را رساند که به ایران حمله کند و از بابت چیزی نگران نباشد. آمریکا به سرعت وعده خود را عملی کرد و تنها ۸ روز پس از آغاز تهاجم صدام، ۵ هواپیمای شناسایی آواکس متعلق به نیروی هوایی آمریکا برای انجام عملیاتهای شناسایی و رساندن اطلاعات به دست آمده به ارتش بعث، تحویل دولت سعودی شد. در راستای تکمیل حمایت اطلاعاتی آمریکا از صدام سازمان سیا از ابتدای جنگ تصاویر هوایی ماهوارهای از مواضع نیروهای نظامی و تاسیسات نفتی ایران را در اختیار رژیم بعث عراق قرار میداد.
دولت آمریکا، اعتباری به مبلغ ۸۴۰ میلیون دلار برای واردات مواد غذایی در اختیار عراق قرار داد تا در ادامه جنگ، اذهان داخلی عراق برضد جنگ با ایران تحریک نشود. همچنین از سوی آمریکا وامی به مبلغ یک میلیارد دلار برای خرید و نیز توانایی ساخت سلاح به عراق واگذار شد.
کمکهای اروپایی به صدام
با شروع جنگ صدام بیش از۶۰ میلیارد دلار دیگر از کشورهای مختلف غربی دریافت کرد. آمریکا و همپیمانان اروپایی او (انگلستان، آلمان، فرانسه و...) علاوه بر تجهیز عراق، با کارشکنی تلاشهایی را در جهت محکومیت ایران در سازمانهای بینالمللی و جلوگیری از رسیدن سخنان به حق مسئولین ایرانی به دیگر کشورها و سازمانهای بینالمللی انجام میداد.
علاوه بر آمریکا، برزیل، انگلیس و آرژانتین که در صنعت نظامی تقریبا پیشرفته بودند تسلیحاتی را در اختیار عراق قرار میدادند. ایتالیا و بلژیک با ارسال موشکهای پیشرفته ضد زره و کمک به عراق در ساخت توپخانه دوربرد و بخشهای دیگر ارتش این کشور از جمله حامیان عراق بودند. فرانسه گرچه در ابتدا اعلام بیطرفی کرد، اما وجود برخی ازمنابع و آمارها نشان میدهد که این کشور ۴/۷ میلیارد دلار کمک مالی در اختیار رژیم بغداد قرار داد. همچنین به منظور تجهیز صدام هواپیماهای سوپر اتاندارد و موشکهای لیزری که ازآخرین دستاوردهای صنعت نظامی فرانسه بود دراختیار ارتش عراق قرار گرفت.
این خیل عظیم سیستمهای تسلیحاتی باحداقل۳۰۰فروند موشک زمین به زمین اسکادB ساخت شوروی تجدید ساختارشده توسط آلمانها و مقادیر زیادی مهمات شیمیایی صادراتی آمریکایی- اروپایی تکمیل میشد. بهطوری که عراق با این سلاحهای مدرن توانست نیروهای زمینی ارتش خود را از۲۷ لشکر در سال ۶۵ به۵۰ لشکر در سال ۶۸ افزایش دهد.
میوههای شیرین مقاومت
اکنون پس از چند دهه از پایان جنگ تحمیلی هنوز محاصره دشمنان انقلاب ایران ادامه دارد. کشورمان تجربهای منحصر به فرد را در دوران جنگ تحمیلی به دست آورد. از سختترین و هراسناکترین تهدیدها بهترین و شیرینترین فرصتها را ساخت. جنگ تحمیلی به وضوح جلوه آیهای از کلامالله بود که اگر خدا را یاری کنید خداوند شما را یاری میکند و به شما پیروزی و نصرت میبخشد.
روزگاری بود که ایران برای سیم خاردار نیز محتاج بیگانگان بود اما اکنون ایران به قدرتی در زمینههای مختلف نظامی تبدیل شده است و اینها همه از میوههای مقاومت در طول جنگ تحمیلی و پس از آن است. امروز ایران در زمینههای مختلف از موشکهای دوربرد نقطه زن تا پهپادهای پنهان کار جنگنده و شناسایی و نیز شناورهای مختلف سطحی و زیرسطحی و نیز تسلیحات مختلف سبک و سنگین به چنان توانایی دست یافته که بدون نیاز به هیچ کشوری خود میتواند آنچه نیاز دارد را تولید کند.
۸سال دفاع مقدس و تجربیات آن به همراه ایستادگی و مقاومت ملتی کم نظیر و همچنین مدیریت جهادی افرادی چون شهید تهرانی مقدم به دستاوردهایی رسید که یکی از تبعات آن امنیت جامعه ایرانی است، دستاوردهایی که به خاری در چشمان دشمنان ایران بدل شده است.
باید بدانیم که مقاومت امروز ما نیز قطعا مشمول وعده الهی خواهد شد و میوههایی به مراتب شیرینتر به بار خواهد آورد.